به وبلاگ من خوش آمدید
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
خارج جایی است که همه آدم ها در آن ایدزدارند ! مملکت خارج جایی است که همه در آن با ناموس همدیگرکار دارند ! در حالی که در مملکت ما چند نفر با ناموس همه کاردارند !!!
کشور خارج جایی است که رییس جمهورشان بیشتر از یک دست لباس دارد بس کهتشریفاتی و مرفه است ! تازه در خارج کراوات هم میزنند که همه میدانند یک جور فلش و علامت راهنمای رو به پایین است !
خارجی ها همه غرب زدههستند بی همه چیز ها !!! مردم خارج ، همیشه مست هستند و دائم به هم میگویند: یو آر ... !!! اما در اینجا ما همیشه درحال احوال پرسی از خانواده طرف مقابل هستیم بس که مودب و بافرهنگیم !
ما در ایران خیلی همه چیزداریم ! نان ، مسکن و حتی به روایتی آزادی ! اما فرق اصلی ما در ایناست که خودمان میگوییم این ها را نداریم ، ولی مقاماتمان میگویند دارید ! و ما از بس که نفهم هستیم ، اصرار میکنیم و میگوییم پس کو ؟!!! آن وقت آنها مجبور میشوند گشت درست کنند و به زوربه ما حالی کنند که ایناهاش !!! در خارج اما اینطوری نیست بس که آنها بی منطق هستند !
خارج جای عقب افتاده ای است که گشت نسبت ندارد ! آنها برای لاک زدن جریمه نمیشوند ! در خارج هنوز نفهمیده اندکه رنگ سیاه مناسب تابستان است ! خارجی ها بس که دین واعتقاد ضعیفی دارند ، با دیدن موی نامحرم ، هیچ چیزیشان نمی شود !!! اما ما اگر یک تار مو ببینیم ، دچار لرزش می شویم ! بس که محکم است این اعتقاداتمان !
خارجی ها فکر میکنند ما در جنگ جهانی هستیم چون کوپن داریم و سهمیه بندی ! آنها وقتی جنگ جهانی میکردند همه چیزشان سهمیه بندی بود ! ما همیشه در حال جنگ جهانی هستیم ! بس که رییس جمهورها و رهبرمان منتخب ما هستند !
آنجا کشیش ها و پاپ حوزه علمیه ندارند بس که بیفرهنگ هستند ! خارجی ها بس که بی دین و کافر هستند ، نمی دانندازدواج از نوع موقت چیست! خارجی ها بس که سوسول هستند می گویند مرد با زن برابر است و هیچ استاد پاک و مطهری نبوده که بهشان بگوید نخیر ! هر 4 تا زن میشود یک مرد !!! ما استاد پاک و مطهری داشتیم که استاد اخلاق بود و پسرش هم برای نشان دادن اصل و نسب پدرش ، در مجلس به یکی دیگرگفت : فیوز !!! البته او قبل از فیوز یک ( پ ) هم گذاشت که مانفهمیدیم چرا !
آن ها بس که بی فرهنگ هستند در کلیسا با کفش می روند و عود روشن میکنند، درحالی که همه می دانند لذت حرف زدن با خدا در بوی جوراب مخلوط با گلاب است !
آن ها تمام شعر های مذهبی خود را با آهنگ میخوانند، بس که الاغند، در حالیکه وقتی آدم با خدا حرف میزند ، اجازه نداردشاد باشد ! خدا خیلی ترسناک است و هیچکس جز ایرانی ها نمیدانداین را !
ما قطب جهان اسلامیم در حالی که خارج در جهان اسلام هیچ چیز نیست ! ما میدان آزادی داریم ولی خارجی ها فقط مجسمه آزادی دارند !!! و هر بچه ای میداند که اصلا مجسمه یعنی هیچ کاره ! پس ما آزادی داریم ولی خارجی ها ندارند !
آن ها خواننده هایی دارند که همش اعتراض میکنند بسکه بی ادبند ، در حالی که خواننده های ما میخوانند همه چی آرومهبس که هنرمندهای مودبی هستند !
آن ها بس که به بزرگترشان احترام نمیگذارند ، هیچوقت آل پاچینو و جرج کلونی و آنجلینا جولی را ، نمی فرستند دست بوس اسقف و پاپ تا بلکه عبرت بگیرند و کار بد نکنند در فیلمها !
ما در ایران تعداد صندلی های دانشگاه هایمان از متقاضی ها بیشتر است بس که علم داریم ! فیلم های ما در ایران هیچ وقت پایان غمگین ندارد بسکه ما شادیم ، ولی خارجی ها همه افسرده هستند و همه اش در فیلم هادر حال خون ریزی و کارهای بد بد ! در حالی که همه میدانندلذت هر فیلمی به عروسی انتهای آن است !
آن ها بس که سوسول هستند هر 4 سال یک نفر میشود همه کاره مملکتشان ، ولی ما همیشه گفته ایم که حرف مرد یکی است و هیچ وقت عوض نمیشود !
ما در ایران خانواده خود را خیلی دوست داریم و هر وقت کاره ای شدیم ، تمام فک و فامیل خود را میکنیم مدیر ! اما آن ها بس که بنیان خانواده قوی ندارند ، این کارها را بلد نیستند !
ما از این انشاء نتیجه میگیریم که خارج جای بدی است ! خارج جایی است که همه آدم ها در آن ایدز دارند !